amirarsha

amirarsha جان تا این لحظه 11 سال و 9 ماه و 26 روز سن دارد

تولد ترنم به روایت امیرارشا....

       

امروز صبح تولد ترنم جونم(دخترخالم) بود، که تو مهد کودکش گرفته بود. جاتون خالی با مامانی رفتیم اونجا. کمی تو حیاط مهد تاب بازی کردم و بعد رفتیم تو سالن.. اولش کمی ترسیدم آخه بچه ها بلند جیغ میزدند و عمو هادی با بلندگو می خوند اما بعد دیگه بقول مامان کم کم یخم باز شدو با آهنگ های شاد عمو هادی رفتم وسط و قر دادم. از برف شادی خوشم نیومد، ترسیدم اما عاشق فشفشه شدم ، می خواستم دست بزنم اما مامان می گفت نه داغه داغه، راستی لواشک و کیک و آبمیوه هم خوردم و یه عالمه هم عکس انداختم. نینی های مهد هم منو خیلی دوست داشتند و منم چون از همه کوچولوتر بودم هوامو داشتن.  آخرش خیلی خسته شدم آخه من هر روز صبح ساعت 6 بیدار میشم و ساعت 9 دوباره می خوابم اما امروز نشد واسه همین دیگه بغل خاله زهرا لم دادم و نی نی هایی رو که می رقصیدن رو تماشا میکردم. خلاصه خیلی خوب بود. مامانم میگه که منم 2 سال دیگه میرم مهد...... خیلی خوشحالم. هووووورا

 

 


تاریخ : 21 مرداد 1392 - 21:48 | توسط : مامان امیرارشا | بازدید : 4157 | موضوع : وبلاگ | 39 نظر

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام