amirarsha

amirarsha جان تا این لحظه 11 سال و 10 ماه و 1 روز سن دارد

ماجراهای امیرارشا..

سلام گل همیشه بهارم، قشنگترین بهانه برای بودنم..

از این چند روز بگم که شما با سر مبارک و گرد و خوشگلت زدی به دندونم که دکتر احتمال می داد که شکسته اما خدا رو شکر نشکسته بود فقط کمی لق شده و مامان این چند روز با درد وحشتناک دندون سپری میکرد که البته یکی دو روزه بهتره، اونم بخاطره  5 جلسه درمان.. smilies1

دیشب چمدون لباسای زمستونی رو از انباری اوردیم و باز کردیم چند تا لباسی هم که از نوزادی یادگاری نگه داشته بودم اون تو بود.. آخی.. چقدر کوچولو بودی عشقم..

این لباس رو از 17 روزگی می پوشیدی

 قررررررررررررربونت برم روزی هزار بار

dividers

حدود دوهفته ست که یه حرکت جدید یاد گرفتی و شبها زمانی که بابا میاد بیشتر انجام میدی و منتظر تایید و تشویق بابایی می مونی. کلا زمانیکه بابا از سرکار میاد منو کلا فراموش می کنی و می چسبی به بابا..

 

dividers

پسرم، کوتاه می گم دوستت دارم ولی کوتاه نمیام از دوست داشتنت.....

 


تاریخ : 04 مهر 1392 - 06:08 | توسط : مامان امیرارشا | بازدید : 1992 | موضوع : وبلاگ | 41 نظر

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام