سلام بهترین مخلوق خدا...
چند روز اول ماه محرم حالت خوب بود و به روضه شیرخوارگان رفتیم اما بعد سرما خوردی و شب قبل از تاسوعا بردیمت دکتر بعد به رسم هر سال رفتیم خونه مادرجون چون اونجا گاو گوسفند قربونی می کنند اما اونجا حالت بد شد و با بابایی دوباره بردیمت دکتر... الان حالت بهتره شکر خدا
حالا بریم سراغ یه شیطونی دیگه از تو..
این یه زرافه چوبی تزیینیه
که تو در این یکسال و پنج ماه کوچکترین توجهی بهش نکردی تا دیشب که انگار یه دفعه این مجسمه رو دیدی و باهاش بازی کردی و این شد سرنوشت این موجود نگون بخت........ سرش از تنش جدا شد
عیبی نداره نفسی، همه خرابکاریهاتو با جون و دل قبول می کنیم فقط تو سالم باش و بخند هر شیطنتی دوست داری بکن کیه که اعتراض کنه؟؟
عشق+تو=زندگی
تو+زندگی= آرامش
من _ تو= دیوانگی
زندگی _ تو= مرگ