سلام قشنگترین دلیل بودن...
پنج شنبه شب رفتیم تولد آریا (پسرعموی بابا) بخاطر ماه محرم تو رستوران (لوکس طلایی) گرفتند، خوش گذشت وتو اون شب انقدر خندیدی و تو بغل همه رفتی و همه ازت عکس انداختند و حتی کارکنان اونجا هم نازت می کردند خلاصه حسابی پسرخوبی بودی و من و بابایی هم حسابی بهت افتخار کردیم مثل همیشه...
روابط عمومیت خیلی خوب شده دیگه نه تنها غریبی نمی کنی بلکه با همه دوست میشی و می خندی از بابت این هم خیلی خوشحالم و تا حدی خیالم راحت شد
تو این پست می خوام چند تا عکس از اسباب بازی های مورد علاقت بذارم اگه در آینده نابود شدند حداقل عکسشون به یادگار برات بمونند. اول
سمت چپ انگری برد طبل زنته که خرابش کردی اما همچنان خیلی دوستش داری و با اینکه برات موش طبل زن خریدم ولی هنوز انگری برد رو کنار موشه میزاری و با ناراحتی نگاش می کنی بابایی قول داده یه انگری برد دیگه برات بخره قربون دل کوچولوت بشم که غصه طبل نزدن عروسکت رو می خوری.راستی خودت بلدی عروسکات رو کوک کنی الهی فدای انگشتای خوش حالتت بشم
واین هم جمعیتی از حیونات مورد علاقت. هر نقطه ای که باشی تا اینها رو دست من ببینی می دویی سمتم. از طریق این حیوانات زرافه و شیر و ببر رو شناختی
واینها هم سه تا از نی نی های مورد علاقت که گاهی با همکاری اینا بهت غذا میدم!!!
واین هم عروسک موزیکالت که خاله زهرا برات خریده آهنگ عربی می خونه و بندری میرقصه و واسه همینم اسمشو گذاشتیم اقای بندری. وقتی روشنش می کنیم توچند دقیقه بهش خیره میشی و بعد به من نگاه میکنی که اداش رو در بیارم! چرا مامان؟ چرا فکر می کنی که من می تونم و باید که ادای اینو در بیارم؟!؟!
و اما...... جای مورد علاقت اما از اونجایی که من یه مامان بدجنسم اینا رو بهت نمیدم تا بازی کنی چون 2،3تاشو شکوندی و منم گذاشتم کمی بزرگتر بشی و بفهمی اینا برای بازی اند نه برای تست مقاومتشون در برابر ضربه! یا حداقل یه بار باهاشون بازی کن بعد بشکون منم دلمو خوش کنم که لااقل یه بار باهاشون بازی کردی بعد خراب شده. چیه؟ چی شده؟ مامانا چرا چپ چپ نگام می کنید؟ خوب یه عالمه اسباب بازی دیگه داره با اونا بازی کنه؟ اینا رو خودم دوش دالم
جووووووووووووووووووووون به برکت وجود تو منم یه بار دیگه بچه شدم و دارم باهات بزرگ میشم