amirarsha

amirarsha جان تا این لحظه 11 سال و 9 ماه و 26 روز سن دارد

امیرارشا و خونه خان جون..........

(タイトルなし) のデコメ絵文字سلام قلبم، نفسم، هستیم....

چهارشنبه رفتیم خونه خانجون( مادربزرگ پدری بابایی)

عمه بردت رو میز توالت خان جون، این عکس ها رو هم دختر عمه بابا ازت انداخته:

یعنی عاشق مدل نشستنتم...........ハッピー のデコメ絵文字

فکر کنم از چهره ای که خدا بهت داده خیلی راضی هستی چون هر دفعه خودت رو تو اینه می بینی با لذت نگاه می کنی و می خندی البته خوب حق داری..Queen

عاشق تلفنی و کلی با تلفن خانجون بازی کردی. خدایی بود که خراب نشد!! البته شریک جرم هم داشتی و اون کسی نبود جز عمه ...Gemini

↑ のデコメ絵文字عکست رو تو قاب رو میز خانجون می بینی عزیزم؟ همه دوست دارن.. البته خانجون چون بابایی رو خیلی دوست داره تو رو هم یه جور دیگه دوست داره...(タイトルなし) のデコメ絵文字(タイトルなし) のデコメ絵文字(タイトルなし) のデコメ絵文字(タイトルなし) のデコメ絵文字(タイトルなし) のデコメ絵文字

با شنیدن صدای اذان و الله اکبر دستات رو بغل گوشت میزاری البته خیلی وقته اینکار رو می کنی اما نمیشد ازت عکس بندازم اما دختر عمه بابا امشب موفق شدモノクロ のデコメ絵文字

این دو تا عکس رو هم خیلی دوست دارم . قشنگه. نه؟

  

دوست داشتن ساده است و باور کردنش سخت.. تو ساده باور کن که سخت دوستت دارم..


تاریخ : 01 اسفند 1392 - 10:08 | توسط : مامان امیرارشا | بازدید : 2818 | موضوع : وبلاگ | 51 نظر

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام