امیرارشای من با باباییش داره میره بیرون. بابایی امروز برات میخوند زندگی رو با تو میخوام نه با هیچکس دیگه .... هی اینو تکرار میکرد. خدارو شکر بخاطر داشتن بابایی بخاطر داشتن تو بخاطر این زندگی. خدایا این آرامش رو از ما نگیر
زندگی رو باتو میخوام...
-
مامان مهدیچهارشنبه 15 خرداد 1392 - 06:27
-
مامان فربدچهارشنبه 15 خرداد 1392 - 07:43
-
مامان آرشچهارشنبه 15 خرداد 1392 - 08:16
-
مامان نیایشچهارشنبه 15 خرداد 1392 - 09:16
-
مليكاچهارشنبه 15 خرداد 1392 - 20:36
-
مامان مهساچهارشنبه 15 خرداد 1392 - 22:03
-
لیلیچهارشنبه 15 خرداد 1392 - 23:21
-
مامان یسناپنجشنبه 16 خرداد 1392 - 21:20
-
غزلجمعه 17 خرداد 1392 - 03:10
-
محمدجمعه 17 خرداد 1392 - 17:18
-
آيشينشنبه 18 خرداد 1392 - 01:18