amirarsha

amirarsha جان تا این لحظه 11 سال و 10 ماه و 16 روز سن دارد

یه قصه مثل همه قصه ها.............

هشت ماهته و می تونی جایی رو بگیری و بلند بشی من کلی ذوق میکنم این صحنه رو می بینم تا این سن خیلی بچه آروم و مظلومی هستی

هشت ماه ونیم هستی اولین 13بدر عمرت رو تجربه میکنی و برای اولین بار آش رشته روز13 رو خوردی الهی قربونت برم انقدر بی آزار بودی که من هزارتا بوست کردم

نه ماه هستی 4تا دندون فک بالات داره همزمان با هم درمیاد خیلی اذیت میشی و تب داری اسهال و استفراغ هم شدی

نه ماه هستی بغیراز واکسن آمپول دیگه ای نزدی تا الان, اما امروز آمپول B6 زدی برای اینکه کمتر دردت بگیره بابایی سرنگ انسولین گرفت اما باز گریه کردی فدات شم من

نه ماه هستی قبلا یاد گرفته بودی که جایی رو بگیری و بلند شی اما الان یاد گرفتی که بتونی چند قدم هم برداری دستت روی مبل و میزو صندلی میزاری و  راه میری

ده ماه هستی یاد گرفتی بدون اینکه جایی رو بگیری به اندازه 2تا3 دقیقه بایستی قربون پاهای کوچولوت برم من

ده ماه هستی امروز برای اولینبار یه پفک دادم دستت و تو تا آخرش خوردی و خیلی هم خوشت اومده بود اما دیگه بهت نمیدم برات ضرر داره نفسی

ده ماه هستی رفتیم خونه مادرجون اونجا تو حیاط گاز روشن بو تو بادیدن گاز گفتی بووه... هو... هو... (یعنی اون داغه و نباید بهش نزدیک شد)

ده ماه نیم هستی تا آب میبینی میگی آبه. البته الان یادت رفته و هرچقدر ما برات تکرار میکنیم باز یادت نمیاد

ده ماه نیم هستی سرسری یاد گرفتی تا بهت میگیم سرسری سرت رو به چپ و راست می چرخونی این کارت خیلی بامزست مخصوصا وقتی که چهاردست و پا میری و این کارو میکنی. انگار کسی کاری کرده تو بابت اون متاسفی و سرت رو تکون میدی. نمکدون مامان

یازده ماه هستی باز اسهال و استفراغ شدی یه ویروس خیلی قوی گرفتی بطوریکه کلا از پا انداختت دردت به جون مادرت

یازده ماه هستی و برای اولین بار سرم زدی . من این چند روز مخصوصا امروز انقدر گریه کردم که لرز دارم. بابایی هم خیلی خیلی ناراحته و از کارش زده و همش خونست پیش تو. البته این چندروز ما خونه مادر جون بودیم

یازده ماه هستی و یاد گرفتی اگه کسی بهت بگه نکن یا چیزی دستت باشه بخواد ازت بگیره و بگه بده قیافت رو شبیه موش میکنی. وای که چقدر ناز و خوردنی میشی. غریبه وآشنا به این کارت می خندن

یازده ماه هستی برای گفتن باشه سرت رو به یه طرف خم میکنی و برای گفتن نه سرت رو با ابروت به طرف بالا میدی و لبات هم غنچه میکنی. البته باشه رو الان فراموش کردی ولی نه رو خوب بخاطر داری

عزیزمادر این خلاصه ای از کاراته خیلی ها رو ننوشتم اما تو سررسید خاطراتت همه رو مو به مو نوشتم حتی غذاها یا میوه هایی که برای بار اول خوردی یا مهمونی ها و جشن هایی که برای بار اول رفتی . مابقی قصه در پست آخر ( من وبابایی چلچراغ عشقتیم مواظب خودت باش)

   


تاریخ : 09 تیر 1392 - 01:07 | توسط : مامان امیرارشا | بازدید : 1367 | موضوع : وبلاگ | 12 نظر

  • همه می گویند ورق زدن و خواندن خاطرات جذاب و زیباست اما من می گویم ثبت خاطرات زیباتراست چون موقع تو خالق آن اثری ، و هروز از خواندن اثرت لذت میبری وچقدر لذتش بیشتر می شود وقتی این خاطرات
    با احساس پاک مادرانه آغشته باشد.
    امیرارشا جان امیدوارم روزی که این خاطرات شیرین کودکیت را می خوانی به عمق عشق مادرانه ای مادرت پی ببری ..
  • آخی یه سال گذشت ؟! الهی قربونش برم عزیزم. بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس
  • پسرخاله جون دوست دارم تولدت مبارک. بیا با همدیگه بازی کنیم
  • خوش به حال آقا امیر ارشا که مامان به این خوش ذوقی داره البته این احساسها قابل لمسه نه شنیدنی
  • فقط ارزوی سلامتی و شادی رو برای خانواده سه نفرتون دارم....
  • گل پسرمون خیلی شیرین و نازه!انشاا... همیشه سالم باشه و هیچ وقت روی مریضی نبینه،
    مامانی ما هم شما رو خیلی دوست داریم،آخه دل به دل راه داره،بوووووووووووس
  • چقدر قشنگ بود زمانی که می خواندم لمسشم می کردم چون رز بانوی من هم همسن امیر ارشا جونه و لحظه به لحظه تمام این کلمات رو تجربه و حس کردم شایدم با کمی تفاوت
    آفرین مامانی
  • وای که چقدر هیجان انگیزه تجربه کردن این روزا.ولی پر استرس برای پدر و مادرها.طوری که شاید لذت حس کردنش رو نتونن کاملا بچشن.فکر کنم الان که اینا رو می نویسید تازه دارید حسشون می کنید.چون گذشته و کمتر استرس دارید.امیدوارم همیشه لحظات شادی داشته باشید
  • فدات شم خاله جون که اينقدر بامزه اي بووووووووووووووس واسه اميرارشا.ماماني کارجالبي انجام دادين مطمئنا اميرارشا وقتي بزرگ شد اين نوشته هارو بخونه لذت ميبره.
  • سلام دوست عزیزم
    النا تو مسابقه نی نی شکمو شرکت کرده ممنون میشم اگه امکانش بود بهش رای بدید،کد 138 به شماره 20008080200 پیامک کنید.متشکرم
    (elenanaz.niniweblog.com)
    خوشحال میشم به وب ما هم سر بزنید.
  • مهدی:اله جونی میسی به من رزدی بوسی بوسی.
    مامان مهدی:خانمی ایشاللا امیرارشا جونم سالهایه سال زیر سایه شما و با شما روزهایه بهتر وبهترتری رو سپری کنه و ماهم شاهد و همراه شما این لحظات خوب امیرارشاجونو با شماتجربه کنیم هزارتا بوس واسه ناز مامانی و امیرارشاجونم
  • بوووووووس برای امیرارشا جون.همیشه شاد وسلامت باشید

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام