خونه ما...
خرابکاری....
هام هام زوری...
امیرارشا
سلام به همه نی نیا و مامانای مهربون. پسر قوی ما تو این دوران خیلی خوب با مریضی جنگید من و بابایی هم خیلی هواشو داشتیم و شکرخدا خیلی بهتر شده البته کاملا نه اما خوب دیگه مراحل آخر بیماری رو طی میکنه کمی ضعیف شده. لاغرشده. گل پسرم داشت تاتی تاتی کردن رو یاد میگرفت که اینطور شد اما مهم نیست از هفته بعد دوباره تمرین میکنیم. خدایا شکرت که این کابوس وحشتناک تموم شد. خدایا از این به بعد هواشو داشته باش خدای مهربونم درد و بیماری رو از همه نی نیا دور کن و به همشون سلامتی بده. آمین. و از همه عزیزانی که نگران حال امیرارشا بودند واقعا سپاسگذارم.
من اوف شدم بهم سرم زدن
دعا دعا
مامانای مهربون امیرارشا سالارمن دیشب دوباره حالش بد شد خواهش میکنم دعا کنید بیمارستان بستری نشه خدا خدا خدا خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
دعا دعا
مامانای مهربون دیشب دوباره حال امیرارشای من بد شد خواهش میکنم دعا کنید بیمارستان بستری نشه. تا امشب ساعت11 اگه آب بدنش برگشت که هیچ اگرنه بستری میشه. خدا خدا خدا خدا خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
امیرارشا چه خبر؟
اول ازخبرای بد شروع میکنم. یه هفته مریض بودم خیلی بدجور. البته هنوزم خوب نشدم . هنوز کمی از بالا و پایین بیرون روی دارم! حوصله هیچ کاری هم ندارم همش نق میزنم. طفلی مامان همش نازمو میکشه منم خوشم میاد هی خودمو لوس میکنم. مامانیم این چند روز اسمم رو گذاشته لوسک مامان. شبا هم بیدار میشدم نمیذاشتم مامانی و بابایی بخوابن. خوب دوست دارم شبا هم نازمو بکشن مگه چیه!؟
خبرای خوب اینکه یه چیزی تو دیوار پیدا کردم که هی بالا و پایینش میکنم و بعد به لامپ نگاه میکنم خاموش و روشن میشه. امروز همش رو مبل بودم و اینکارو میکردم و چون مریضم مامانیم هیچی نمیگه و تازه قربون صدقه م میره . امروز با بابایی و مامانی رفتیم بیرون و برام یه کفش خریدن از این مدل تابستونیاو جلو بازا. قشنگه دستشون درد نکنه