amirarsha

amirarsha جان تا این لحظه 11 سال و 10 ماه و 3 روز سن دارد

جشن تولد3

من و بابایی تصمیم داشتیم قشنگ ترین و با شکوه ترین کیک دنیا رو برای تولدت انتخاب کنیم اما هیچ کیکی زیباتر از این نبود که عکس قشنگ تو روش باشه عکس مردترین مرد دنیا


تاریخ : 19 تیر 1392 - 04:37 | توسط : مامان امیرارشا | بازدید : 1353 | موضوع : وبلاگ | 6 نظر

جشن تولد2

عزیزم یه جعبه پراز هدیه ی مختلف: کوله پشتی عروسک خرس لباس ماشین توپ ساز دهنی و... به اضافه 6تا تراول خوش رنگ اما ناقابل از طرف من وبابایی برای اولین تولدشما. ایشاله که خوشت اومده باشه

راستی با بابایی توافق کردیم که هرسال روزتولدت یه نامه چند خطی بنویسیم و همراه با کادوت بهت بدیم این نامه ها رو من برات یادگاری نگه میدارم تا به سنی برسی که خودت متوجه بشی و بهت بدم. عشق مایی


تاریخ : 19 تیر 1392 - 04:16 | توسط : مامان امیرارشا | بازدید : 1028 | موضوع : وبلاگ | 3 نظر

جشن تولد...........

اینا تزیین خونست. رو یه دیوار عکساتو چسبوندم از روز اول تولد تا سالروز تولدت. قشنگ شده فندق من؟


تاریخ : 19 تیر 1392 - 03:57 | توسط : مامان امیرارشا | بازدید : 3063 | موضوع : وبلاگ | 7 نظر

یه قصه مثل همه قصه ها.............

 

12 ماهته و کاملا فرق من و بابایی رو فهمیدی و من رو نگاه می کنی میگی م م . بابایی رو نگاه میکنی میگی ب ب . وقتی اینطوری می گی تمام قلبمون میشه عشق

12ماهته و یاد گرفتی که راه بری خیلی بامزه این کارو میکنی. زمین افتخار میکنه که فرشته کوچولوی من می تونه روش راه بره

12ماهته و اولین جشن تولد زندگیت رو دیدی. خیلی ها بهم میگفتند که جشن سال اول بچه خیلی اذیت میکنه اما تو خیلی خوب بودی در کمال تعجب من با بچه ها به اتاقت می رفتی و باهاشون به سبک خودت بازی می کردی(باورم نمیشه انقدر بزرگ شدی) کاری که قبلا نمیکردی. انگشتت رو می خواستی تو چشمشون دماغ یا گوششون کنی. دستشون رو می گرفتی و همش بهشون می خندیدی. وای عاشقتم من

12 ماهته و آخرین واکسن زیر یک سال رو باید بزنی البته برای این دو روز وقت داریم

12ماهه که عشق ما نفس ما و جون مایی

قصه ما به سر رسید اما نه تازه شروع شده من وتو و بابایی می خوایم یه عمر کنار هم شاد و سالم و عاشقونه زندگی کنیم. ..............

 


تاریخ : 18 تیر 1392 - 21:13 | توسط : مامان امیرارشا | بازدید : 1076 | موضوع : وبلاگ | 8 نظر

..

 

                 baby32.gifدوست دارم امیرارشا


تاریخ : 17 تیر 1392 - 00:28 | توسط : مامان امیرارشا | بازدید : 1223 | موضوع : وبلاگ | 14 نظر

عزیزم بخاطر آرامشی که از تو دارم خدا را شکر می گویم...

عزیزم بخاطر آرامشی که از تو دارم خدا را شکر می گویم...

از همان روزی که پای تو به این دنیا رسید
غصه هایم یک به یک از قلب و جانم پر کشید
روز میلاد تو دنیا یک صدا خندیده بود
آسمان در مقدمت باران گل باریده بود
جوجوی من به مناسبت میلادت فردا جشن گرفتم
منتظرم بابایی بیاد که خیلی کار داریم
تاریخ : 17 تیر 1392 - 00:04 | توسط : مامان امیرارشا | بازدید : 1758 | موضوع : فتو بلاگ | 9 نظر

آخرین شنبه...

آخرین شنبه...

می دونم گل من اولین سوالی که برات ایجاد میشه اینه که چرا این عکس ناقصه بخاطر اینکه رو مبل اینور لباسای شما بود که برات کوچیک شده می خواستم بدم به کسی و نمای قشنگی نداشت که بتونم از شما قشنگ عکس بندازم و اما شما, نمی دونم چرا با حالت طلبکارانه یه فیگور باحال واسه بابایی گرفته بودی منم که لحظه ها رو صید میکنم سریع ازت عکس انداختم. تا عکس انداختم حالتتو تغییر دادی . این عکس هم از آخرین شنبه زیر یک سالت. وای دلم ریخت. نفسم قول بده همیشه پسرخوبی باشی و من رو از همه دنیا بیشتر دوست داشته باشی!! (مامان حسود). با هر نفس تو, زندگی کردن برای من و بابایی یاداوری میشه. چقدر دوست داریم و عاشقتیم رو فقط خدا می دونه
تاریخ : 16 تیر 1392 - 08:28 | توسط : مامان امیرارشا | بازدید : 2710 | موضوع : فتو بلاگ | 16 نظر

من و آخرین روزجمعه قبل از یک سالگیم....

امروز آخرین جمعه قبل از یک ساگیمه

امشب بخاطر تولدت رفتیم بیرون آخه هفته دیگه پنج شنبه تولدته و اون روز هم ماه رمضونه وهم  شما باید واکسن بزنی. امشب اول رفتیم پارک اما شما زیاد خوشت نیومد نمی دونم چرا. بعد رفتیم شاندیز. اونجا خیلی پسر خوبی بودی و رو صندلی کودک نشستی و مامان بهت ماست میدادو بابا بهت سوپ و بسیار عجیب اینکه تو میخوردی و اصلا "نه" تو کارت نبود. خوش گذشت. یه خانومه لپت رو کشید و به من گفت که قصد دارن بچه دار بشن و خدا کنه بچشون شبیه تو بشه.(حقیقتش اون موقع من وبابایی تو آسمونا سیر میکردیم ) راستی روز "دوشنبه"  برات جشن تولد میگیرم به همون دلایلی که بالا گفتم.نزدیک به 30نفرخانوما که عصرونه میان و برای شام هم آقایون میان. خیلی هیجان دارم نه بخاطر مهمونا چون تا الان مهمون زیاد داشتم بخاطر تولدته . می خوام همه چی تکمیل و بدون نقص باشه. بابایی هم خیلی تلاش میکنه که همه چی بی نظیر باشه اگر چیزی کم بود ببخش. من وبابایی خیلی سعی میکنیم همه چی خوب باشه. تو هم قول بده اون روز پسر خوبی باشی مثل همیشه. دوس دوس دوست داریممممممم.


تاریخ : 15 تیر 1392 - 08:23 | توسط : مامان امیرارشا | بازدید : 952 | موضوع : وبلاگ | 12 نظر

من 7ماهه هستم......

من 7ماهه هستم......

بدون شرح........
تاریخ : 14 تیر 1392 - 18:06 | توسط : مامان امیرارشا | بازدید : 2359 | موضوع : فتو بلاگ | 4 نظر