amirarsha

amirarsha جان تا این لحظه 11 سال و 10 ماه و 2 روز سن دارد

فقط مخصوص رز خانوم....

فقط مخصوص رز خانوم....

رز خانوم اینم عکس سفارشی شما از امیرارشا .خوبه گلم؟ اصلا دوست نداره کلاه رو سرش باشه با خنده داره من رو گول میزنه که کلاه رو از سرش برداره. قربونش برم وروجک
تاریخ : 07 تیر 1392 - 20:35 | توسط : مامان امیرارشا | بازدید : 1102 | موضوع : فتو بلاگ | 3 نظر

توجه*****************توجه

اول اینکه میخوام بگم نی نیا خیلی دوستون دارم دوم اینکه من امیرارشا هستم به معنی مرد پاک و مقدس. واسه زمان هخامنشیانه. مامان جونیا من آرشا یا عرشیا نیستم بوووس بووس مرسی که من رو دوست داریدو واسم پیغام میذارید


تاریخ : 05 تیر 1392 - 22:59 | توسط : مامان امیرارشا | بازدید : 1020 | موضوع : وبلاگ | 4 نظر

من و خواب کالسکه ای...

من و خواب کالسکه ای...

عشقم اینجا از پارک برگشتیم وشما انقدر خسته بودی سرت رو گذاشتی رو لبه کالسکه و خوابیدی و ما هرچقدر صاف میکردیمت بازهم این مدلی میکردی . نففففففففففففسسسسسس
تاریخ : 05 تیر 1392 - 20:07 | توسط : مامان امیرارشا | بازدید : 1136 | موضوع : فتو بلاگ | 19 نظر

یه قصه مثل همه قصه ها.............

پنج ماه و ده روزته بطور کاملا تصادفی متوجه 2تا مروارید کوچولو تو دهنت شدم که تازه جوونه زده .

پنج ماه و نیمته اولین ماه محرم رو تجربه میکنی و برای اولینبار لباس سقا پوشیدی اما هوا خیلی سرده و مجبورم یه کاپشن از روش بپوشونمت اما خیلی ناز شدی

شش ماهته یادگرفتی رو زمین قل میخوری اینجوری به هرچی دلت میخواد میرسی بعضی وقتا هم ترمز میبری و سرت رو به پایه میز و در ودیوار میزنی. شدی کدو قلقله زن

هفت ماهته یه ویروس جدید اومده تو اون رو گرفتی خیلی سخته کلی وزن کم کردی و کلی هم دارو میخوری

هفت ماه و نیمته خیلی راحت چهاردست و پا میری و بدون کمک میشینی. آفرین گل پسرم

هفت ماه و نیمته اولین خرید برای عید نوروز رو باهم تجربه میکنیم لباساتو از خیابون بهار خریدیم و کفشات رو از سنایی

هشت ماهته و اولین نوروز رو میبینی و اولین هفت سین رو. ایشاله همیشه سالم و موفق باشی

هشت ماهته و اولین سفرت رو به همراه مامان وبابا و مادرجون و پدر جون و دایی و خاله ها به شمال (کلاردشت) میری خیلی خوش گذشت و توخیلی پسر خوب و بی آزاری بودی

اگه میخواهید از ابتدا این قصه رو بخونید به پستهای قبل مراجعه کنید ادامه قصه در پستهای بعدی.........


تاریخ : 04 تیر 1392 - 16:53 | توسط : مامان امیرارشا | بازدید : 1197 | موضوع : وبلاگ | 13 نظر

سلام سلام

سلام به همه دوست جونیای عزیزم . ایشاله همتون خوب و سلامت باشید . آخ آخ از اسباب کشی نپرسید که کمر برامون نمونده. البته دیگه تموم شد. امیرارشا هم 3روز خونه مادرجون موند و انقدر به داییش وابسته شد که اگه او تکون میخورد اینم گریه میکرد و پشت سرش راه میوفتاد. اما دیگه از امروز یه زندگی عادی تو خونمون جریان داره. من وامیرارشا خیلی دلمون براتون تنگ شده واسه همین با اجاتون میخوایم بیایم خونه هاتون و بهتون سر بزنیم

یه نمونه از کارای امیرارشا زمان وسیله جمع کردن وسیله ها


تاریخ : 04 تیر 1392 - 14:48 | توسط : مامان امیرارشا | بازدید : 1182 | موضوع : وبلاگ | 13 نظر